آیا می توان رقابت مالیاتی بین المللی را اندازه گیری کرد ؟
آیا می توان رقابت مالیاتی بین المللی را اندازه گیری کرد ؟
بحث این بخش در مورد چگونگی تأثیر سیاست های مالیاتی و مدیریت بر “ستون های” رقابت پذیری مورد استفاده در ایجاد شاخص های رقابت پذیری جهانی مجمع جهانی اقتصاد تا حد زیادی توصیفی بود و بنابراین وسوسه انگیز است که به دنبال اقدامات کمی بیشتر در مورد نحوه مالیات یک کشور باشیم. بایستی نه تنها تفاوت در پایه های مالیاتی، بلکه تأثیر برنامه ریزی مالیاتی (تهاجمی) نیز مورد توجه قرار گیرد. اقدامات مالیاتی بین اظهارنامه قبل و بعد از مالیات در پروژه های سرمایه گذاری فرضی می تواند چنین تأثیراتی را به همراه داشته باشد و یک شاخص مفید از میزان افزایش مالیات بر سرمایه هزینه و تحریف انتخاب سرمایه گذاری ارائه دهد. چنین محاسبه ای می تواند مالیات های دیگر (و همچنین CIT) را که بر تصمیمات سرمایه گذاری تجاری مانند مالیات های مکرر بر دارایی و سرمایه تجاری تأثیر می گذارد ، در نظر بگیرد.
با این حال ، ناگزیر تا حدودی سبک شده است. همچنین هزینه های اداری و انطباق را در نظر نمی گیرد. برخی از مقایسه های بین المللی محدود را می توان با اندازه هزینه های انطباق اعمال شده به شرکت ها در انجام تعهدات مالیاتی (از جمله کسر بدهی های مالیات بر درآمد شخصی منبع و سهم تأمین اجتماعی کارکنان در درآمد و سپس بازپرداخت) انجام داد. با این حال ، اطمینان از مقایسه مانند با مشکل ساز است. این امر به طور عمده در مورد اقداماتی که به دنبال ترکیب بارهای مالیاتی و اداری بر اساس یک شرکت استاندارد در کشور های مختلف است (مانند گزارشات انجام تجارت توسط بانک جهانی). بعید است شرکت فرضی و سناریوی تجاری نماینده وضعیت واقعی در کشور های مختلف باشد. مشکلات روش شناختی می تواند شامل این فرض باشد که مسئولیت بازپرداخت مالیات با بروز موثر یکسان است و نادیده گرفتن کلیه برنامه های مالیاتی که متداول است و نرخ های موثر مالیاتی را کاهش می دهد. اندازه گیری بارهای اداری ، بر اساس کلیات مربوط به موارد و فعالیت های خاص ، تصویر کاملی از روند پایان به پایان امور مالیاتی و رعایت آن ارائه نمی دهد.
در نتیجه چنین مشکلات روش شناختی ، تفسیر “انجام کسب و کار” و شاخص های مشابه بسیار دشوار است و تغییرات در سیاست مالیاتی یا دولت که به نظر می رسد روش های مقرون به صرفه ای برای ارتقاء رتبه کشورها در چنین جداول لیگ است، در واقع از دیدگاه وسیع تر سیاست مالیاتی مطلوب نیست. علاوه بر این ، تا حدی که ارائه خدمات عمومی که فضای کسب و کار و رقابت را افزایش می دهد (در مفهوم وسیع تر مجمع جهانی اقتصاد) با درآمد مالیاتی ارتباط مثبت دارد ، نمی توان استدلال کرد که مالیات های کمتر رقابت پذیری را افزایش می دهد. در هر صورت ، مطلوب است که رویکردی سیستمی در سیاست مالیاتی و اداری اتخاذ شود. به عنوان مثال ، ممکن است زمینه ای برای توصیف درآمد به صورت شرکتی یا شخصی (بسته به رژیم مطلوب تر) وجود داشته باشد.
بنابراین نمی توان نرخ مالیات بر درآمد شرکت ها را به سادگی در سطوح پایینی که “رقابتی” تلقی می شوند ، تعیین کرد: باید با سایر رژیم ها رابطه منسجم داشته باشد تا از آربیتراژ و تحریفات قابل توجه جلوگیری شود. همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت “رقابت پذیری” اقتصاد و توانایی آن برای دستیابی به بهره وری بالا و رفاه اقتصادی احتمالاً عمدتا از عوامل داخلی ناشی می شود. اگر این بدان معناست که می تواند فرصت های سرمایه گذاری فراوانی با بازده بالا (قبل از رقابت بین المللی مالیاتی) ایجاد کند ، نرخ مالیات آن (اگر به طور گسترده ای با سایر اقتصادهای مشابه همخوانی داشته باشد) ممکن است تأثیر چندانی بر سطح سرمایه گذاری نگذارد. به عبارت دیگر ، اگر ارکان رقابتی یک اقتصاد قوی باشد ، به طور کلی قادر است مالیات بر درآمد شرکت را بدون دلسرد کردن سرمایه گذاری وضع کند. این امر اهمیت هزینه کردن موثر درآمد های مالیاتی دولت ها در زمینه هایی را که مبانی رقابت را تقویت می کند ، نشان می دهد. سیاست های مالیاتی و دولت برای ارتقاء “رقابت پذیری” در درجه اول باید در جهت تقویت ستون هایی باشد که در این بخش ذکر شده است. این به دنبال نوع توصیه های سیاستی است که از کار OECD در مورد مالیات و رشد:
- تغییر تعادل مالیات بیشتر به سمت مالیاتهای گسترده بر مصرف و مالیات های مکرر بر املاک مسکونی
- گسترش پایه های مالیاتی
- بهبود تطبیق و غیره.
با این وجود ، در دنیایی با سطح بالای تحرک سرمایه ، کشورها نمی توانند نادیده بگیرند تأثیرات بالقوه سرمایه گذاری در مقایسه نرخ مالیات آنها با سایر کشورها دارد.
با این حال ، همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت ، نرخ مالیات مربوطه فقط نرخ قانونی CIT نیست ، بلکه نرخ های موثری است که جنبه های دیگر پایه مالیات و ماهیت و مقیاس احتمالی برنامه ریزی مالیاتی تهاجمی را نیز در نظر می گیرد. علاوه بر این ، مالیات های دیگر (به عنوان مثال بر دارایی های تجاری) ، هزینه های انطباق ، کیفیت زیرساخت ها و غیره به احتمال زیاد عناصر مهمی در توانایی یک کشور برای ارائه یک اداره مالیاتی دوستدار تجارت است. در عین حال ، کشور ها می خواهند از پایگاه های مالیاتی خود محافظت کنند. آنها می توانند این کار را تا حدی به صورت یک طرفه انجام دهند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!