حسابداری و تضاد اجتماعی
حسابداری و تضاد اجتماعی
ادبیات انتقادی اخیر حسابداری تفاسیر متفاوتی از ماهیت طبقه بندی اطلاعات حسابداری ارائه کرده است. با استفاده از یک سری موارد تاریخی، گالهوفر و هاسلم بی طرفی زیربنایی اطلاعات حسابداری را پیشنهاد می کنند که می تواند برای پیشبرد برنامه های جنبش های اجتماعی به کار گرفته شود. نتایج تحقیقات استدلال می کنند اطلاعات حسابداری خنثی نیست و دارای “تعلق طبقاتی” خاصی است. حرفه حسابداری، “توجه محدودی مستقیماً بر نحوه استفاده از اطلاعات حسابداری توسط جنبش های اجتماعی در مبارزه آنها برای جهانی بهتر معطوف شده است”. در واقع، تحقیقات حسابداری به طور سنتی موضوعاتی مانند حقوق کار و عدالت اجتماعی را نادیده میگیرد و عدم دسترسی به اطلاعات حسابداری سابقه طولانی در مضرات کارمندان و اتحادیهها در موقعیتهای چانهزنی دارد. بنابراین برای افزودن به این ادبیات، موردی را در نظر می گیریم که در آن حسابداری به طور مؤثر توسط یک جنبش اجتماعی مترقی مهار شد.
پیشنهاد می کنم حتماً بخوانید: دوره آموزش حسابداری در اصفهان
یک جنبش اجتماعی که در رهبری خود منافع تجاری مترقی را شامل میشد، به اطلاعات حسابداری برگرفته از سوابق تجاری و تمرین برای غلبه بر مقاومت گروههای تجاری دیگر در برابر مقررات دسترسی داشت و میتوانست از آن استفاده کند. این عملکرد «اسب تروا» حسابداری بر همسویی منافع بین سازمان های طبقه کارگر و بخشهایی از نخبگان متکی است. چنین همسویی البته ممکن است موقتی باشد، اما می تواند منجر به تغییر دائمی شود. بنابراین، اینکه چه چیزی بخش مترقی نخبگان را به استفاده از اطلاعات حسابداری به این روش تشویق می کند، یک سوال مهم است. با تمرکز بر استدلال های موجود در جزوات و کمیته های پارلمانی و بحثهای معاصر، بهویژه در مورد هزینه تولید در کارخانه های نساجی پنبه، ما استدلال میکنیم که منافع مادی و ایدئولوژی رفتار و استفاده لابیگران از حسابداری را تعیین میکند.
در تفسیر ما، توسعه سرمایه مولد یک معیار عینی برای کمی سازی هزینه از طریق حسابداری ایجاد می کند، اما عوامل رقیب از حسابداری به طور ذهنی از طریق تفسیر، ایدئولوژی و نهادها، از جمله نهادهای تنظیم کننده استفاده می کنند. چنین رویکردی مبتنی بر تفسیر پایه روبنای است. جنبش های اجتماعی می توانند به طور ذهنی اطلاعات حسابداری را به عنوان واقعیت ظاهری، برای پیگیری خود انتخاب کنند. اهداف گسترده تر برخلاف گالهوفر و هاسلم، این مقاله استدلال میکند که نحوه استفاده جناحهای نخبگان از حسابداری، از جمله ارائه اطلاعات حسابداری از طریق رسانهها، منعکس کننده منافع مادی آنهاست. هژمونی مستقر طبقه سرمایه دار ظرفیت جنبش های اجتماعی را برای استفاده مؤثر از حسابداری در روابط اجتماعی سرمایه داری محدود می کند که بدون شک یک گرایش عمومی است.
با این حال، نقطه عزیمت ما این است که رقابت با منفعت در آن هژمونی، در برخی شرایط، می تواند اهرم های سیاسی قابل دسترسی برای جنبش های اجتماعی را فراهم کند و این منافع را قادر می سازد تا از حسابداری به طور مؤثر استفاده کنند. ترکیب جناحگرایی در هژمونی و استفاده مؤثر از حسابداری برای ترویج تغییرات پیشرونده، این سؤال را مطرح میکند که چگونه این عوامل با یکدیگر ارتباط دارند. برای مثال، اگر جناحگرایی وجود داشته باشد، اما یک جناح، معمولاً جناح واپسگرا، اطلاعات حسابداری را در انحصار خود درآورد، توسعه هر نوع ضد روایت با استفاده از حسابداری غیرممکن است. از سوی دیگر، اگر جناحگرایی وجود داشته باشد، اما هر دو طرف به حسابداری دسترسی داشته باشند، روایتهای متقابل امکانپذیر است و میتواند به ایجاد تغییرات پیشرونده کمک کند. بنابراین، زمینه سازی نقش حسابداری در تغییرات اجتماعی می تواند به کمک تحلیل رقابت بین جناح ها یا بخش هایی از سرمایه مورد حمایت قرار گیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!