نقش سیاست دولت در توسعه کارآفرینی
نقش سیاست دولت در توسعه کارآفرینی
اهمیت توسعه کارآفرینی در چندین اقتصاد در سطح جهان را نمی توان بیش از حد مورد تاکید قرار داد. به این ترتیب اکثر کشورهای جهان برنامه هایی را برای حمایت از کارآفرینی در جوامع خود ایجاد کرده اند. یکی از طرح های حمایتی که به توسعه کارآفرینی کمک میکند، انکوباتور کسبوکار است و ابزار سیاست برای دستیابی به این امر، ابتکار رشد کسبوکار است. توسعه اقتصادی به عنوان روش خلق ثروت از طریق گردآوری منابع انسانی، مالی، سرمایه، فیزیکی و طبیعی برای تولید کالاها و خدمات قابل عرضه به بازار تعریف شده است. هدف اصلی ابتکار رشد کسب و کار، توسعه کارآفرینی است. به عبارت دیگر هدف اصلی یک انکوباتور تولید شرکت های موفقی است که برنامه را از نظر مالی بادوام و مستقل رها کنند. موفقیت یک شرکت همچنین به حمایت ارائه شده توسط دولت آن بستگی دارد.
با مقررات خود می تواند از یک سو فضای جذاب و آسان تری را برای بنگاه های تجاری ایجاد کند، در حالی که از سوی دیگر دولت می تواند عامل محدود کننده اصلی برای ایجاد و توسعه بنگاه ها باشد. در اقتصاد کارآفرینی، دولت یک کارآفرین نیست، بلکه قرار است با تمام نیروی قانونی خود از هر سرمایه گذاری تجاری محافظت کند. دولت، نهادها و مقامات آن به عنوان مقامات اجرایی عمل نمی کنند، بلکه به عنوان یک خدمات اداری ضروری برای کسب و کار موفق دیده می شوند. مسئولیت آنها فراهم کردن یک محیط تجاری محرک و حمایت از توسعه برای SMEها، از طریق تحریک قوانین، بهبود ظرفیت های نهادی، انجام اقدامات کافی در سیاست های اقتصادی، و ایجاد زیرساخت های لازم است. کشور های توسعه یافته تجربه دیرینه و استراتژی های خوبی برای حمایت از کارآفرینی دارند، در حالی که کشور های توسعه نیافته و در حال توسعه گام های مبتدی در توسعه استراتژی هایی برمی دارند که برای توسعه این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است.
بنابراین، توسعه بنگاه ها تا حد زیادی به زیرساخت های نهادی، فیزیکی و مالی که یک کشور دارد بستگی دارد. هر چه سطح توسعه زیرساخت ها بالاتر باشد عامل آسان تری در توسعه کارآفرینی در کشور و بالعکس است. مشخص شده است که کارآفرینی یک عنصر بسیار حیاتی برای ایجاد شغل و همچنین توسعه اقتصادی است، زیرا موفقیت درآمدزایی برای گروه عمده ساکنان روستایی و شهری بدون شغل شناخته شده با حقوق به شدت به کارآفرینی بستگی دارد. رابطه بین کارآفرینی و توسعه اقتصادی به طور گسترده در سطوح محلی، ایالتی و فدرال مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه کومار و لیو (2005) نشان می دهد که سهم بخش کارآفرینی در اشتغال و تولید ناخالص داخلی در حال افزایش است. به همین دلیل پیشنهاد شد که دولت ها باید محدودیت های کارآفرینی را به حداقل برسانند. در مورد سیاست های حمایتی دولت، فرض بر این است که از آنجایی که دولت پیشتاز توسعه کارآفرینی است، باید منابع بسیار مورد نیاز را در حد توان خود فراهم کند.
چنین منابعی شامل فراهم کردن محیطی مناسب برای کسب و کار است که کارآفرینی را به شدت ارتقا می دهد. سیاست دولت در این زمینه عبارت است از هرگونه اقدامی که هدف آن تنظیم و بهبود شرایط شرکتهای کوچک و متوسط از نظر سیاستهای حمایتی، اجرایی و تأمین مالی توسط دولت باشد. بر اساس این تعریف، سیاست دولت در ارتباط با عملکرد کارآفرینی، تشویق کارآفرینی از طریق ایجاد یک محیط مساعد برای کارآفرینان است. این امر از طریق تصویب دستور العملهایی انجام میشود که به طور کلی فعالیت کارآفرینی را تنظیم میکند، زیرا کارآفرینی زیر بنای مسیر یک ملت به سوی صنعتی شدن است. علاوه بر این، دولت باید سیاست هایی را وضع کند که برای کارآفرینان کاربر پسند باشد.
پالاس 2006 استدلال کرد که برای دستیابی به اهداف دستورالعملی که اغلب اوقات همیشه فاقد آن است، نیاز به سیاست های دولت وجود دارد، زیرا آنها به کارآفرینی مربوط میشوند بدون توجه به اینکه کدام اداره در قدرت است، با موفقیت اجرا شود. دولت اکثر کشور ها به ویژه کشور های در حال توسعه در گذشته تلاشها و منابع زیادی را برای ایجاد سیاست هایی با هدف ارتقای کارآفرینی سرمایهگذاری کردهاند. هدف، استراتژی قرار دادن پادشاهی در جایگاه برابر با کشور های دارای رقابت اقتصادی بالا در سطح جهانی بود. ادبیات چندین مطالعه نشان داده است که سیاست دولت رابطه مثبتی با کارآفرینی دارد.
برعکس، سایر مطالعات نیز نشان دادند که سیاست دولت به طور منفی با کارآفرینی مرتبط است. در نتیجه، موارد فوق نشان دهنده تناقض در نقش سیاست دولت در تشویق کارآفرینی به ویژه در کشور های در حال توسعه است. بنابراین سیاست دولت رابطه بین کارآفرینی و نتیجه را تعدیل کرد. با توجه به مباحث پیش گفته، ذکر این نکته ضروری است که هنوز در ادبیات مربوط به کارآفرینی و توسعه اقتصادی شکاف وجود دارد. این مطالعه با استفاده از سیاست های دولت برای تعدیل رابطه بین کارآفرینی و توسعه اقتصادی به مجموعه دانش کمک می کند. ون پراگ و ورسلوت (2007) چهار مزیت اقتصادی کارآفرینی را شناسایی کرده اند:
- ایجاد شغل
- نوآوری
- بهره وری و
- رشد.
SME ها اکنون توسط محققان، تحلیلگران و سیاست گذاران از طریق مشارکت آنها در ایجاد ثروت، تولید درآمد، تولید و اشتغال به عنوان محوری در اقتصاد های سراسر جهان شناخته می شوند. همچنین، مطالعات و مقالات علمی متعددی وجود دارد که همبستگی مثبت بین کارآفرینی و رشد اقتصادی را تایید میکند. کارآفرینی و کارآفرینان به عنوان کاتالیزور های تغییر و نوآوری باید به شیوه ای مناسب برای توسعه اقتصادی کشور ساده شوند. کارآفرینی به عنوان پشتیبان بالقوه برای حمایت از رشد اقتصادی و انسجام اجتماعی، هدف سیاست بسیاری از دولت ها توسعه فرهنگ تفکر کارآفرینی است. این از چند راه قابل اجرا است؛ یا با ادغام کارآفرینی در سیستمهای آموزشی، قوانینی برای تشویق ریسکپذیری و کمپینهای ملی. در ادامه برخی از پیشنهادات به دولت ها برای بهبود نقش خود در توسعه کارآفرینی ارائه شده است:
- لیست جوامع را در هیئت مدیره دریافت کنند
- مهارت های تجاری و فنی را برای استفاده فراتر از پروژه توسعه دهند
- مهارت های زندگی را برای استفاده فراتر از پروژه توسعه دهند
- از مربیان استفاده کنید و اهداف مشخصی را تعیین کنند
- آماده انطباق رویکرد برای زمینه های مختلف باشند.
جهت کسب هرگونه اطلاعات تخصصی و نیز مشاوره در خصوص کارآفرینی و ثبت شرکت در اصفهان به پیج شرکت حسابداری بهین تراز به آدرس (behintarazco@) مراجعه نموده و به دایرکت پیام دهید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!